اربعین

ساخت وبلاگ

اربعین آمد و اشکم ز بصر می‌آید

گوئیا زینب محزون ز سفر می‌آید

باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست

کز اسیران ره شام خبر می‌آید

جرس از سوز جگر نالد و گوید به ملا

که سکینه به سر قبر پدر می‌آید

گرچه پایش بود از خار مغیلان مجروح

به سر قبر پدر باز پسر می‌آید

رود رودی شنوم از طرف شام مگر

ام لیلا بسر نعش پسر می‌آید

کاش می‌داد کسی بر علی اکبر پیغام

کای جوان مادر پیرت ز سفر می‌آید

از پر تیر و لب تشنه فراموش کند

بلبل آیا دگر از شوق به پر می‌آید

ای صباگوی به عباس که از جا برخیز

ام کلثوم تو خم گشته کمر می‌آید

بعد از این نام کنیزی نبرد کس ببرش

که دل سوخته وی به خبر می‌آید

نور حق...
ما را در سایت نور حق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fayegheh42o بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1402 ساعت: 13:21