چو دور از خلق گردد در تفرّد
نزاهت خواهد و زهد و تجرّد
نی از مردم به کبر و ناز دور است
چنان کز طبع ارباب غرور است
وگر نزدیک گردد آن وفادار
بجز اشفاق و رحمت نیستش کار
شود نزدیک با مردم که شاید
دری از عشق بر دلها گشاید
نی از مکر و فریب آید به نزدیک
سخن اینجا رسید ای عقل ناهیک
گریز ای عقل کآمد عشق خونریز
و یا پروانه شو زآتش مپرهیز
روان بگذار و تن بسپار و جانسوز
دل از شمع جمال شه بیفروز
بر آتش زن که شمع بزم لاهوت
فروزد جان و سوزد جسم ناسوت
بیفشال بال و پرکان طرفه صیاد
بگیرد جسم و جان را سازد آزاد
+ نوشته شده در جمعه هفدهم آذر ۱۳۹۶ساعت 16:30  توسط فائق(زهراحق بین) |
نور حق...برچسب : نویسنده : fayegheh42o بازدید : 190