دل خونين و چشم پربكاء اى اهل شام
مىروم امروز از شهر شما اى اهل شام
خانه آبادان كه بنموديد خوب از دوستى
ميهماندارى برآل مصطفى اى اهل شام
غير اشک ديده و خوناب دل ديگر چه بود
در شب و روز از براى ما غذا اى اهل شام
بيوفائى شمااين بس پس از قتل حسين( ع )
دست و پا رنگين نموديد از حنا اى اهل شام
بانوانى را كه دربان بود جبريل امين
از جفا داديد در ويرانه جا اى اهل شام
اندر اين مدّت كه ما را در خرابه جاى بود
خاك بستر خشت بودى متكا اى اهل شام
مىرويم اينك بچشم اشکبار امّا بود
يك وصيّت آوريد او را بجاى اى اهل شام
برسر قبر صغير ما كه در غربت بمرد
گاه بگذاريد شمعى از وفا اى اهل شام
نور حق...برچسب : نویسنده : fayegheh42o بازدید : 184